loading...

وَمَضـــات

فَلَمَّا ذَهَبُواْ بِهِ وَأَجمَعُوٓاْ أَن یَجعَلُوهُ فِی غَیَٰبَتِ ٱلجُبِّ وَ أَوحَینَآ إِلَیهِ لَتُنَبِّئَنَّهُم بِأَمرِهِم هَٰذَا وَ هُم لَا یَشعُرُونَ

بازدید : 2
يکشنبه 13 بهمن 1403 زمان : 3:46
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

هوالمولی

می‌دانیم که مساحت کرۀ زمین، همین سیاره‌ای که ما روی آن زندگی می‌کنیم و تاریخ بشر روی آن رقم خورده، چیزی حدود 510 میلیون کیلومتر مربع است. البته که در مقایسه با جهان پیرامون ما به استثنای کرۀ زمین، عدد چندان بزرگی به حساب نمی‌آید. من اما نمی‌دانم مساحت کربلا چقدر است. ولی هر چه هست می‌دانم مساحت آن در ذهنم خیلی بیشتر از مساحت کرۀ زمین است! همین‌طور مساحت نجف را اگر بخواهید حساب بکنید و همین طور مساحت مشایۀ ما بین نجف تا کربلا را. هر چقدر باشد، مساحتش از مساحت زمین بیش‌تر است. یک خطی‌اش را بخواهم بگویم، این جغرافیا آن هم در محدودۀ زمانی اربعین، مساحتش از مساحت کرۀ زمین بسیار بیش‌تر است.

معیار من برای کوچک بزرگی البته که با معیارهای علم تجربی فرق می‌کند. من معیارم برای کوچکی این است که هنوز که هنوز است با وجود آن که دو سال می‌شود اربعین به کربلا نرفته‌ام، در کربلا زندگی می‌کنم. بگویم یعنی چه؟ آها. زندگی یعنی این که هنوز که هنوز است وقتی جای بی‌ربطی مثل دانشگاه می‌بینی دو نفر عراقی گرم صحبت با هم ‌دیگر هستند، تو بی آن که دست خودشت باشد، یاد کربلا بیافتی و دلت بشکند. زندگی یعنی این که محال ممکن است، مسیری طولانی را پیاده روی بکنی، اما به یاد قدم زدن در مشایه نیافتی. زندگی یعنی این که تا مدت‌ها به یاد آن خوابیدن‌های گوشۀ ایوان حرم امیرألمؤمنین، در خانه هم که هستی، ترجیح می‌دهی روی زمین بخوابی و به جای بالشت، دست‌هایت را بگذاری زیر سرت. زندگی یعنی این که هر وقت کسی را که دوستش داری بعد از مدت‌ها دوباره می‌بینی، همین اشتیاقت بی حدت ناخودآگاه تو را به یاد اولین مواجهه‌ات با ضریح شش گوشۀ اربابت می‌اندازد.

و دقیقا برای همین است که من اعتقاد دارم، زندگی در جغرافیای کربلا، بسیار بزرگ‌تر از زندگی در جغرافیای سیاره‌ای به اسم زمین است. مردم زمین، زندگی‌شان هیچ شباهتی به زندگی آن‌هایی که در کربلا زندگی می‌کنند، ندارد. آن‌ها محال ممکن است غریبه‌ای را از جان و دل‌شان دوست داشته باشند. دوست‌داشتن‌های آنان منطق دیگری دارد، اگر فایده‌ای بر آن مترتب باشد، هم دیگر را دوست دارند، اما اگر نباشد، به کسی نگاه هم نمی‌کنند، چه برسد به دوست داشتن. در جغرافیای کربلا اما، انسان‌ها منطق دوست داشتن‌شان، درست مثل جغرافیایی که در آن ساکن اند، زمین تا آسمان فرق می‌کند. در کربلا، تو را دوست دارند، بی آن که اسمت را بدانند. محبت‌شان را خرج تو می‌کنند بی آن که در قبالش کم‌ترین چشم داشتی از تو داشته باشند. در کربلا، تو را دوست دارند، به خاطر خودت، نه به خاطر منفعتی که در دوست داشتن تو وجود دارد.

نمی‌خواهم حدیث را به رأی خودم تفسیر کنم، اما چه بسا منظور از «کل أرض کربلا» هم همین باشد. کربلا، بسیار بزرگ‌تر از آنی است که در جغرافیای زمین بگنجد. برای همین هم هست که همۀ زمین‌ها کربلا هستند. بماند که شخصا هنوز به «کل یوم عاشورا» نرسیده ام. زیارت اربعین این امکان را به من داد، که پایم را از محدودۀ جغرافیای زمین فراتر بگذارم، اما فرارَوی از تاریخ و زمان، معرفت بیش‌تری می‌طلبد تبعا.

تعداد صفحات : -1

آمار سایت
  • کل مطالب : 0
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 11
  • بازدید کننده امروز : 10
  • باردید دیروز : 0
  • بازدید کننده دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 12
  • بازدید ماه : 12
  • بازدید سال : 12
  • بازدید کلی : 42
  • کدهای اختصاصی